×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

liverpool fc fans in iran

هواداران باشگاه فوتبال لیورپول در ایران

× بیایید و بشتابید با حضور در هواداران باشگاه لیورپول انگلستان در ایران لیورپول را در ایران زنده کنیم...
×

آدرس وبلاگ من

fcliverpool.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/alifcliverpool

شعار لیورپولیها

هنگامی که در طوفان راه می روی سرت را بالا بگیر و از تاریکی نترس پس از هر طوفانی آسمان آبی خواهد بود.در باد راه برو زیر باران قدم بزن تا رویاهایت پرشور و طوفانی باشند با قلبی امیدوار گام     بردار راه برو - هیچ گاه تنها نخواهی رفت-با قلبی امیدوار گام بردار راه برو هیچ گاه تنها نخواهی رفت

بگذار داستان کودک فقیری را برایت بگویم که از خانه اش دور افتاده بود تا برای پادشاه و کشورش مبارزه کند و اقوام قدیمی را به خانه شان بازگرداند برای همین او را بالاتر از سایرین جای دادند و به سرزمین های خارجی دور فرستادند آنجا که هزاران دسته زنبور سرگردانند و تا چشم کار می کند دشت می بینی و جنگ سحرگاه فردا آغاز خواهد شد زیر پرتو خورشید درخشان تامی قهرمان و فقیر را به یاد می آورم گلوله تفنگ یک نازی او را زخمی کرده بود همانطور که خون از سرش جاری بود و در میدان جنگ در انتظار مرگ بر زمین افتاده بود این جملات را بر زبان می آورد:من یک لیورپولی ام و از
اسپیون کپ آمده ام دوست دارم بسرایم دوست دارم بخوانم به آنجا زیاد می روم تیمی سرخپوش را تشویق می کنم تیمی که همه ما آنها را می شناسیم تیمی که آن را لیورپول می نامیم تا رسیدن به افتخار خواهیم رفت جام را برده ایم قهرمان لیگ بوده ایم  برای قهرمان بودن متولد
شده ایم ما پیروزیم اگر می خواهید جام را ببرید بهتره عجله کنید زیرا لیورپول پر افتخار همیشه پیروز ... در راه است
 
 
 
شاید 19 سال از آن فاجعه در هیلزبورو گذشته باشد اما 96 نفری که جانشان را از دست دادند هرگز فراموش نخواهند شد

 

 

John Alfred Anderson 62
Thomas Howard 39
Colin Mark Ashcroft 19
Thomas Anthony Howard 14
James Gary Aspinall 18
Eric George Hughes 42
Kester Roger Marcus Ball 16
Alan Johnston 29
Gerard Bernard Patrick Baron 67
Christine Anne Jones 27
Simon Bell 17
Gary Philip Jones 18
Barry Sidney Bennett 26
Richard Jones 25
David John Benson 22
Nicholas Peter Joynes 27
David William Birtle 22
Anthony Peter Kelly 29
Tony Bland 22
Michael David Kelly 38
Paul David Brady 21
Carl David Lewis 18
Andrew Mark Brookes 26
David William Mather 19
Carl Brown 18
Brian Christopher Mathews 38
David Steven Brown 25
Francis Joseph McAllister 27
Henry Thomas Burke 47
John McBrien 18
Peter Andrew Burkett 24
Marion Hazel McCabe 21
Paul William Carlile 19
Joseph Daniel McCarthy 21
Raymond Thomas Chapman 50
Peter McDonnell 21
Gary Christopher Church 19
Alan McGlone 8
Joseph Clark 29
Keith McGrath 17
Paul Clark 18
Paul Brian Murray 14
Gary Collins 22
Lee Nicol 14
Stephen Paul Copoc 20
Stephen Francis O'Neill 17
Tracey Elizabeth Cox 23
Jonathon Owens 18
James Philip Delaney 19
William Roy Pemberton 23
Christopher Barry Devonside 18
Carl William Rimmer 21
Christopher Edwards 29
David George Rimmer 38
Vincent Michael Fitzsimmons 34
Graham John Roberts 24
Thomas Steven Fox 21
Steven Joseph Robinson 17
Jon-Paul Gilhooley 10
Henry Charles Rogers 17
Barry Glover 27
Colin Andrew Hugh William Sefton 23
Ian Thomas Glover 20
Inger Shah 38
Derrick George Godwin 24
Paula Ann Smith 26
Roy Harry Hamilton 34
Adam Edward Spearritt 14
Philip Hammond 14
Philip John Steele 15
Eric Hankin 33
David Leonard Thomas 23
Gary Harrison 27
Patrik John Thompson 35
Stephen Francis Harrison 31
Peter Reuben Thompson 30
Peter Andrew Harrison 15
Stuart Paul William Thompson 17
David Hawley 39
Peter Francis Tootle 21
James Robert Hennessy 29
Christopher James Traynor 26
Paul Anthony Hewitson 26
Martin Kevin Traynor 16
Carl Darren Hewitt 17
Kevin Tyrrell 15
Nicholas Michael Hewitt 16
Colin Wafer 19
Sarah Louise Hicks 19
Ian David Whelan 19
Victoria Jane Hicks 15
Martin Kenneth Wild 29
Gordon Rodney Horn 20
Kevin Daniel Williams 15
Arthur Horrocks 41
Graham John Wright 17



 
شما هیچ وقت تنها گام بر نخواهید داشت

--------------------------------------

این سروده برای کشته شدگان هیلز بورو است آن ها که به عشق لیورپول مسافت های زیادی را طی کرده بودند تا بازی تیم محبوبشان با شفیلدیونایتد را در هیلزبورو ببینند. آمده بودند که برای تیم محبوبشان سرود � هرگز تنها نخواهی رفت ...�را بخوانند اما 96 نفر از آنها برنگشتند. 96 نفر از آنها در اثر ازدحام جمعیت هرگز برنگشتند . هیچ وقت فراموشتان نمی کنیم .



the justice bell



A schoolboy holds a leather ball
in a photograph on a bedroom wall
the bed is made, the curtains drawn
as silence greets the break of dawn

در قاب عکس روی دیوار

پسر بچه مدرسه ای یک توپ چرمی را در آغوش گرفته بود

تخت و خوابی ساخته شده و پرده ها نقاشی شده بودند

هنگامی که سکوت به سپیده دم تبریک می گفت

The dusk gives way to morning light
revealing shades of red and white
, which hang from posters locked in time
of the Liverpool team of 89

تاریکی به روشنایی صبح راهی برای عبور می داد

سایه هایی از رنگ های قرمز و سفید آشکار می شدند

درست همان موقع پوستر هایی از تیم لیورپول دوره ۸۹ نمایان شدند .

Upon a pale white quilted sheet
a football kit is folded neat
with a yellow scarf, trimmed with red
and some football boots beside the bed

روی یک ملافه سفید رنگ پریده

یک دست لباس فوتبال پاکیزه تاه زده شده بود

یک دستمال زرد ، با آزین های قرمز رنگ زینت داده شده بود

و چند کفش فوتبال در کنار تخت و خواب گذاشته بود .

In hope, the room awakes each day
to see the boy who used to play
but once again it wakes alone
for this young boy�s not coming home

اتاق هر روز با امیدواری بیدار می شد تا

پسری را ببیند که مشغول بازی کردن می شد

اما به یکباره تنها بیدار گشت

بخاطر اینکه پسرک جوان به خانه برنگشته بود

Outside, the springtime fills the air
the smell of life is everywhere
viola�s bloom and tulips grow
while daffodils dance heel to toe

بیرون ، بهار هوا را انباشته کرده بود

بوی زندگی همه جا جاری بود

گل های بنفشه شکوفه داده و گل های لاله روییده بودند

هنگامی که نرگس های زرد شروع به رقصیدن کرده بودند .



These should have been such special times
for a boy who�d now be in his prime
but spring forever turned to grey
in the Yorkshire sun, one April day

این ها می بایست زمان های بخصوصی باشند

برای پسر بچه ای که آغاز راهش است

اما فصل بهار برای همیشه خاکستری رنگ شده بود

در طلوع یورک شایر ، یک روز آوریل

The clock was locked on 3.06
as sun shone down upon the pitch
lighting up faces etched in pain
as death descended on Leppings Lane

ساعت 3.06 بود

هنگامی که خورشید یک ذره خود را نشان داده بود

با روشنایی اش خطی را با درد می کشید

در آن وقت مرگ آرام آرام فرود می آمد



Between the bars an arm is raised
amidst a human tidal wave
a young hand yearning to be saved
grows weak inside this deathly cage

از میان میله ها یک دست بلند شده بود

در میان موجی از انسان

یک دست کوچک که خواستار رهایی بود

در میان این زندان مرگبار ضعیف می شد.



A boy not barely in his teens
is lost amongst the dying screams
a body too frail to fight for breath
is drowned below a sea of death

یک پسر بچه که کمتر از سنش به نظر می رسید

در میان فریادهای مرگبار گم شده بود

یک جسم رنجور می جنگید برای نفس کشیدن

غرق شده بود در زیر دریایی از مرگ

His outstretched arm then disappears
to signal thirteen years of tears
as 96 souls of those who fell
await the toll of the justice bell.

دست هایش سپس ناپدید شدند

تا نشان دهد 13 سال اشک در راه است

هنگامی که 96نفر از آنها یی که سقوط کرده بودند

منتظر به صدا در آوردن زنگ عدالت بودند

Ever since that disastrous day
a vision often comes my way
I reach and grab his outstretched arm
then pull him up away from harm.

بعد از زمان وقوع فاجعه

یک تصوبرسر راهم قرار می گیرد

من نزدیک می شوم و دست های کشیده اش را می قاپم

بعد او را از میان آسیبدیدگان بالا می کشم



We both embrace with tear-filled eyes
I then awake to realise
it�s the same old dream I have each week
as I quietly cry myself to sleep.

ما هر دو را در آغوش می گیریم در حالی که اشک چشمهای ما را پر کرده است

سپس من بیدار می شوم تا بفهمم

این همان رویای قدیمی است که من هر هفته دارم

هنگامی که خودم را آرام می کنم تا بخوابم .

On April the 15th every year
when all is calm and skies are clear
beneath a glowing Yorkshire moon
a lone scots piper plays a tune.

در 15 آوریل هر سال

وقتی که همه چیز آرام و آسمان روشن است

در زیر ماه درخشنده یورک شایر

تنها فلوت اسکاتلندی آهنگی را می نوازد

The tune rings out the justice cause
then blows due west across the moors
it passes by the eternal flame
then engulfs a young boys picture frame.

نوا از جانب قربانیان بر می خیزد

سپس در امتداد غرب دشت نواخته می شود

با اشعه ای ابدی عبور میکند

سپس در تصویر پسر بچه ای غوطه ور می شود .

His room is as it was that day
for thirteen years it�s stayed that way
untouched and frozen forever in time
since that tragic day in 89.

اتاقش درست همونی هست که دیروز بود

برای 13 سال به همان شیوه مانده است

بدون دستکاری و یخبندان از آن روز برای همیشه

از اون روز غم انگیز در سال 89

And as it plays its haunting sound
tears are heard from miles around
they�re tears from families of those who fell
awaiting the toll of the justice bell.

و هنگامی که صدای فلوت نواخته می شود

از فاصله های اطراف صدای گریه شنیده می شود

آن صداها از خانواده های آن ها ییست که هنوز به انتظار

شنیدن صدای عدالت نشسته اند
 
 
 
 

تاریخچه باشگاه لیورپول

تاریخ

طراح
E-mail:[email protected]
طراح:غلامی علی  
Designer:Ali Gholami

تاریخچه باشگاه لیورپول

آنفیلد یکی از ورزشگاه های فوتبال در ناحیه آنفیلد واقع در شهر لیورپول می باشد . ورزشگاه چهار ستاره آنفیلد خانه تیم لیورپل ، قهرمان 18 بار لیگ انگلستان و 5 بار جام باشگاه های اروپا است که علاوه بر بازی های لیورپول ، بعضی از بازیهای ملی انگلیس و اکثر بازی های باشگاه های معروف   بریتانیا در این ورزشگاه برگزار می شود .  استادیوم به خاطر جایگاه معروف کپ در ناحیه  جنوب غربی زمین در انگلستان و اروپا معروف است . هواداران پرشور  و دو آتشه لیورپول  در این قسمت از زمین مستقر می شوند که با سرو صداها ی فراوان و سرود های مهیج و با نشاطی که می خوانند باعث ترس و اضطراب در روحیه حریفان لیورپول می شوند ، در واقع هواداران جایگاه کپ مظهر تعصب و غیرت تیم به حساب می آیند که در سخت ترین و بحرانیترین شرایط ،تیم محبوب خود را تنها نمی گذارند . آنها همواره با سرود معروف خود (هرگز تنها نخواهی رفت...) به تیم در هنگام مسابقه روحیه می دهند ...

 

 

 

 

ليورپول در سال 1892 شکل گيری شد و بزودی به موفقيترين تيم در سطح باشگاهی در بريتانيا  تبديل گشت  .  اما اين شکل گيری از اورتون رقيب ديرينه ليورپول  آغاز شد . در سال 1882 اورتون مجبور بود که يک زمين  برای  بازی  در آن پيدا کند که در همين راستا با شخصي به نام جان هولدينگ در ساندن  آشنا شدند .  ابتدا اورتوني ها در يک زمين که در خیابان پريوری واقع بود فوتبال بازي مي کردند تا اينکه ان ها مجبور شدند که زمين را ترک کنند و به جاي ديگري بروند . در سال 1884 جان اررل که قطعه زميني در خيابان  آنفيلد داشت ، موافقت کرد که اين زمين را در اختيار هولدينگ بگذارد و هولدينگ هم اين زمين را به باشگاه اورتون اجاره داد. از اين به بعد اورتون صاحب خانه اي جديد شد و اين همان آنفيلد بزرگ بود که اورتون اولين بازي خود را با پيروزي در اين زمين آغاز کرد . با بالا  رفتن اجاره آنفيلد ، هولدينگ پيشنهاد داد که اورتون اين زمين را بخرد اما پيشنهاد هولدينگ توسط اورتوني ها رد شد و همين باعث اختلافاتي بين سران باشگاه اورتون و هولدينگ شد که اررل نيز در نهايت از دادن زمين به اورتون سرپيچي کرد و سر انجام اورتون مجبور به ترک آنفيلد شد اما  پس از مدتي در زمينی به نام  گوديسون مستقر شد بنابراين يک زمين خالي روي دست هولدينگ و اررل باقي ماند که در سال 1892 هولدينگ با گروهي از اورتوني ها که از باشگاه رفته بودند تشکيل تيم جديد ی را به نام ليورپول داد تیم جدید،از اين به بعد در آنفيلد بازي مي کرد که اولين بازي دوستانه خود را در مقابل روترهام برگزار کرد و بازي را 1-7 به سود خود تمام کرد . از چهره هاي شاخص ليورپول آن زمان ، مک وين را مي توان نام برد .

جان مک کنا که خود يک اسکاتلندي بود با آوردن هشت بازيکن  حرفه اي اسکاتلندي تيم را متحول کرد . باشگاه اولين بازي رسمي خود را درليگ لانکاس شاير در مقابل والتون هاير  تحت مربيگري  جان مکنا  آغاز کرد و  بازي را 0-8 به سود خود برد. باپيروزي هاي موفقيت آميز درليگ يک شروع رويايي ر ا درتاريخ خود رقم زد و به عنوان تيمي  شکست ناپذير به ساير تيم ها معرفي شد که سرانجام در فينال همان ليگ در مقابل نيوتن هيس(منچستر يونايتد) به برتري رسيد و در ليگ به قهرماني رسيد .حال علاوه بر اورتون رقيبي ديگر نيز از اين به بعد با ليورپولي ها دشمني  پيدا کرد .  جان مکنا با رهبري هاي هوشمندانه خود تيم را به سوي موفقيت پيش می برد بنابراين هواداران به او لقب وفادار را دادند .  اما در ليگ بعد  تيم درا نتهاي جدول قرار گرفت و سقوط کرد . اما با يک روحيه قهرمانانه و محکم خود را دوباره به همان ليگ رسانيد و در نهايت پس از هشت سال موفقيت هاي  پي درپي سرانجام در ليگ اول انگليس در سال  1901 به اولين قهرماني  خود رسيد .  بذر اين موفقيت توسط تام واتسون افسانه اي در سال 1896 رقم خورد .که مربي آن روز هاي ليورپول بود تأثيري که او گذاشت به هيچ وجه فراموش نشدني است .

ببست سال بعد بک دوره موفقيت آميز ديگر براي ليورپول بود . در سا ل 22-1921 و 23-1922 آنها بار ديگر قهرمان ليگ شدند که از  چهره هاي  شاخص آن دوره اليشا اسکات دروازه بان  تيم بود .

در اواخر دهه20 ليورپول دچار افت فاحشي شد در حالي که رقيب ديرينه آنها اورتون بهتر بازي مي کرد . تيم در آن زمان نياز به تقويت اساسي داشت . در سال 1924 تيم بازيکان درجه يکی را در خود مي ديد که مي توان به گوردون هاجسون اشاره کرد که برترين گلزن ليورپول در آن زمان به شمار مي رفت تا اينکه در سا ل 1962 راجر هانت رکورد گل هاي او را شکست . هاجسون يکي از دو بازيکن آفريقاي جنوبي بود که براي قرمز ها بازي مي کرد .  ديگري بري ني وي بود که در سال 1933 به تيم پيوست و تا سال 1943 در تيم باقي ماند  در سال 1935 ليورپول با مت باسبي بازيکن منچستر سيتي قرارداد بست که بيش از  100 بازي براي ليورپول انجام داد . بعدها به او پيشنهاد مربيگري در آنفيلد داده شد اما او به منچستر يونايتد رفت .

در طول مدت جنگ جهاني دوم ليورپول پذيراي بازيکناني تظير بيل شنکلي بود. ليورپول با قهرماني در ليگ شروع کرد .در زمان جنگ جهاني دوم بازيکني به  نام بيلي ليدل در سال 1938  در باشگاه ظهور کرد که به سرعت محبوب هواداران گشت و به او لقب ليدل پول براي خيلي از سال ها را دادند . در خط حمله آتشين سرخ ها آلبرت استابين و ليدل و جک بلامر بازي مي کردند که براي هر گونه تيمي خطرناک ظاهر مي شدند . يکي از بازيکنان مشهور ديگر باب پيس لي بود . تيم فصل 47-46 را باقهرماني پشت سر گذاشت اما در فصل بعد در ميان تعجب خيلي ها در ميانه هاي جدول جاي گرفت .

در سال 1950 ليورپول براي دومين بار به فينال مسابقه FA Cup  رسيد اما باز مثل فينال قبل با نتيجه 0-2 اين بار به آرسنال  در ویمبلی باخت که اين شکست در خاطره هواداران باشگاه تا مدت زيادي باقي ماند و آنها می بايست در حسرت اولين قهرمانی در اين جام باقي بمانند .

در دهه 50 ليورپول پرفروغ ظاهر نشد و نمايش بسيار ضعيفی داشت و همين باعث شد که  در سال 1954تيم به دسته 2 سقوط کند و مدت زيادي را در دسته دوم باقي بماند تا اينکه در سال 1962 دوباره به سطح اول فوتبال انگليس برگشت . تيم در آن هنگام تحت رهبري بيل شانکلي براي موفقيت هايی که درسال هاي بعد انتظار آن را مي کشيد ،آماده می شد .

 

 

 

 

تيم درآن موقع شاهد حضور بازيکني مهم به نام راجر هانت در خود بود .ليورپول در سال1964 دوباره ليگ را فتح کرد و  در سال 1965 اولين قهرماني خود در FA CUP را جشن گرفت  و همينطور قهرماني ليگ در سال 1966 به افتخارات خود رنگ و رونقي بخشيد .بازیکن طلایی آن زمان کوین کیگان بود . ليورپول  با بيل شانکلي و پرنده هاي آنفيلد همجنان در اوج  ، پرواز مي کرد. شنکلي در دهه 70 دست به ساختار ي گسترده در تيم زد که نتيجه آن قهرماني در سال 1973 در ليگ بود در همان سال بود که ليورپول اولين جام اروپايی را دشت کرد  آن ها جام يوفا را بردند حال ليورپول بيش از پيش در اروپا شناخته شده تر به نظر مي رسيد   . در آخرين سال حضور شنکلي در تيم ، دومين قهرماني در FA CUP از آن ليورپول شد . هواداران ليورپول هيچ گاه وي را از ياد نخواهند برد .

 

شانکلی در حال ادای احترام به هواداران

 

   

راجر هانت                                           کوین کیگان

در سال 1974 باب پيسلي در باشگاه که قبلاً به عنوان کمک مربي در کنار بيلي شنکلي فعاليت مي کرد ،  به سمت مربيگري رسيد .در دوره مربيگري او  ليورپول يکی از دوران پر فروغ خود را سپري می کرد. او تا سال  1983 مربي ليورپول بود که در اين 9 سال يکي از موفق ترين مربيان ليگ در انگليس شناخته مي شد که تنها در فصل اول حضور او در ليورپول ، تيم بدون عنوان بود  اما او در سال 1976 ليورپول را به قهرماني در ليگ انگليس رساند . تيم تحت رهبري او توانست جام يوفا را براي بار دوم در همين سال از آن خود کند : همينظور تکرار قهرماني در ليگ در سال 1977 و فتح جام باشگاه هاي اروپا براي نخستين بار در تاريخ باشگاه رقم خورد و  شهر ليورپول درسال 1977 غرق در شور و شادماني شد .در بازي فينال که در رم برگزار  شد ليورپول با نتيجه 1-3 بورسيا مونشن گلاد باخ را شکست داد و قهرمان شد . در اين بازي کوين کيگان آخرين بازي خود را براي ليورپول انجام داد که بعد از آن کني دالگليش جاي او را گرفت .

 

در سال 1978 ليورپول از عنوان قهرماني خود در جام پاشگاه هاي اروپا دفاع کرد و براي دومين بار پياپي جام را از آن خود کرد که در بازي فينال با تک گل دالگليش اف ث بروژ را از پيش رو برداشت و جام را به آنفيلد آورد .

 

 

در سال هاي 1979 و 1980 تيم به دو قهرماني پياپي در ليگ رسيد . به طور کلي مي توان گفت در دهه هفتاد انگليس و اروپا ، جولان گاه  يکه تازي تيم ليورپول  بودند . در سال 1981تيم پيسلي براي سومين بار قهرمان اروپا شد و اين بار رئال مادريد را با تنها گل الان کندي مغلوب کرد و پادشاه اروپا شد در طول بيست سال اخير هيچ تيم انگلیسی سابقه 3 بار قهرماني در اروپا را نداشت . آن ها سه سال پشت سر هم در جام اتحاديه ليگ انگليس قهرمان شدند . ضمناً دو بار پياپي نيز به عنوان قهرماني در ليگ اول انگليس رسيدند (سال هاي 1982و 1983 )

 

 

 

 

ازستارگان آن دوره يان راش بازيکن ولزي تيم بود . زماني که باب پيسلي قصد بازنشستگي را داشت هواداران  از خود مي پرسيدند چه کسي مي تواند بعد از اين افتخارات او را تکرار کند ؟

در دوره او ستارگاني همچون يان راش ،کني دالگليش ، گريم سوانس، آلن هانسن  در تيم ظاهر شدند .

 

 

یان راش                                    کنی دالگلیش                   گریم ساونس

 

پس از باب پيس لي جو فوگان 63 ساله مربي گري ليورپول را بر عهده گرفت . وي دراولين سال حضورش موفق  شد با ليورپول سه جام  مهم را فتح کند و ليورپول اولين باشگاه انگليسي بود که به اين مهم دست پيدا مي کرد .

باب پیسلی که بیشترین افتخارات باشگاه به کمک او بدست آمد

 

در سال 1984 آنها چهارمين  قهرماني جام اتحاديه را از آن خود کردند و همچنين در ليگ انگليس نيز اول شدند و سرانجام با قهرماني در جام باشگاه هاي اروپا جلوه اي ويژه به تيم خود دادند . بيشتر بازيکنان تيم، بازيکنان دوره پيسلي پودند.

 

بوسه یان راش بر جام ۸۴

 

که يکي از اين بازيکنان يان راش جوان بود که در سال 80 از تيم چستر به تيم ليورپول پيوست . او به سرعت خود را در تيم پيدا کرد تا اينکه تبديل به يکي از برترين گلزنان در تاريخ فوتبال باشگاه ليورپول شد.  در سال  آخر حضور فاگان  حادثه اي تلخ و رقت انگيز تمام مردم دنيا  را تکان داد .در سال 1985 ليورپول به فينال جام باشگاه هاي اروپا رسيد . آن ها مي بايست در ورزشگاه هيسل واقع در بروکسل بلژيک به مصاف يوونتوس قهرمان ايتاليا بروند اما قبل از شروع بازي ، درگیری هواداران ليورپول با طرفداران یوونتوس  منجر به مرگ 49 نفر در ورزشگاه شد که به همين خاطر کميته اجرايي ليگ اروپا تصميم به محروميت تمام تيم هاي انگليسي از حضور در هر رقابت اروپايي حتي بازي دوستانه تا سال 1990 گرفت.ليورپول بازي را 0-1 به يوونتوس واگذار کرد و نايب قهرمان شد .

 

تصاویری ازفاجعه هیسل

 

 

فاگان بعد از حادثه هيسل بازنشسته شد  و کني دالگليش بر جاي او نشست. دالگليش هم در نقش بازيکن و هم در نقش مربي در تيم ظاهر شد . جو فاگان در سن 80 سالگي دچاريک بيماري  طولاني مدت شد و سرانجام در گذشت .

کني دالگليش که بازيکن اسطوره اي تيم بود حال مي خواست توانايي هاي خود را در لباس مربيگري نشان دهد .اولين حضور کني در سال 86-1985 به عنوان بازيکن و مربي  بود . تيم ، رقابت سختي را  با وستهام ، اورتون و منچستر يونايتد برسر تصاحب جام داشت .  در فينال   FA CUPتيم با اورتون ، رقيب ديرينه  رو در رو شد و توانست اين دربي را نتيجه 1-3 به سود خود تمام کند . دالگيش در نقش مهاجم در کنار يان راش زوج خط حمله قرمز ها را تشکيل مي داد. سال 87-1986 فصل نااميد کننده اي براي ليورپولي ها  بود . آن ها در پشت سر اورتون قرار گرفتند و در فينال اتحاديه ليگ به آرسنالي ها باختند و نيز در اوج نااميدي يان راش مهاجم خود را در ازاي 2/3 ميليون پوند به يوونتوس فروختند . که اين مسئله سخت هواداران ليورپول را ناراحت مي کرد .در فصل 88-1987 ليورپول با 9 امتياز اختلاف نسبت به تعقيب کننده خود منچستر يونايتد در صدر جدول ايستاد و دوباره ليگ را فتح کرد . جان آلدريگ که جاي راش را گرفته بود با گل هايش  ليورپول را در رسیدن به قهرماني ياري رساند . ضمن آن که بازيکن تازه وارد باشگاه جان بارنز به عنوان بهترين بازيکن فصل شناخته شد . در سال 1889 یان راش دوباره به تیم بازگشت و هواداران از این که دوباره اورا می دیدند ، خوشحال بودند . در همین سال لیورپول در آستانه فتح لیگ قرار گرفت اما در دیدار پایانی لیگ در خانه مغلوب آرسنال شد و از رسیدن به قهرمانی ناکام ماند .مایکل توماس که بعد ها به لیورپول پیوست گل برتری آرسنال را به ثمر رساند تا لیور پول تنها به خاطر تفاضل گل، لیگ را به آرسنال واگذار کند .  آن ها یک بار دیگر در فینال FACUP به مصاف اورتون رفتند و موفق شدند این بار هم جام را از آن خود کنند .

در 15 آوریل 1989 هنگامی که لیوپول در هیلس بورو  در حال بازی با  تیم ناتینگهام فارست در نیمه نهایی FACUP بود در اثر ازدحام بیش از حد تماشاگران در برخورد با فنس های کنار زمین  95 نفر از هواداران لیورپول کشته شدند و این دومین حادثه غم انگیز برای باشگاه بود که هیچوقت از ذهن هواداران پاک نشد و لیگ آن سال تحت الشعاع آن فاجعه قرار گرفت .که بعداً به دستور  تيلور ریپورت لیگ انگلستان تحت کنترل شديد نیرو های امنیتی پلیس در آمد .

 

 

لوح یادبود برای کشته شدگان هیلزبورو

 

دالگلیش در فصل 1990لیورپول را به  هجدهمین قهرمانی در لیگ انگلیس رساند که این آخرین قهرمانی لیورپول در لیگ انگلستان بود بعد از این تا کنون هواداران باشگاه در حسرت قهرمانی در لیگ مانده اند .

ليورپولي ها  همچنان قادر نبودند که در لیگ های اروپا تا 5 سال بازی کنند . در سال 1991 لیورپول در تعقیب آرسنال برای فتح لیگ ناکام ماند و آرسنال قهرمان شد .در همین سال دالگلیش که دیگر از عهده مربیگری لیورپول بر نمی آمد استعفا داد و گریم سانس جای اور ا گرفت .

گريم سانس در اولین فصل حضورش در سال 1992ليورپول را به فينال رساند که در فينالFACUP   ليورپول ، ساندرلند را با 2 گل شکست داد .آنها پس از 5 سال دوري ، دوباره به  مسابقات جام باشگاه های اروپا رفتند و اين براي هواداران خبر خوشحال کننده اي بود . در فصل 93-1992 گريم به روي عده اي از بازيکنان گمنام به ويژه بازيکنان جوان تيم که فرصت حضور در مسابقات را نداشتند سرمايه گزاري کرد که استيو مک منه من و رابي فاولر و جيمی ردنپ از اين دسته اند . یان راش هم در سن 30 سالگي همچنان گل مي زد . ضمناً دروازه بان  آن موقع هاي تيم بروس گرابه لار بود که بعد ها جای خود را به ديويد جيمز جوان داد . در فصل بعد در سال 94-1993 ليگ دسته اول به عنوان ليگ برتر تغيير نام یافت که ليورپول در ليگ جديد همه را نااميد کرد و ششم شد . ساونس که ازناراحتي قلبي رنج مي برد ، بعد از شکست تحقيرآميزليورپول از بريستول سيتی در FACUP   کناره گيری کرد. در پايان فصل رابي فاولر جوان با زدن 29 گل به عنوان بهترين گلزن جوان انگليس معرفي شد .

 

 

 

 

روي ايوانز ، بازيکن دهه 50 ليورپول در سال 1994 به سمت مربي گري تيم رسيد .در اولين حضور وي ، فصل 95-1994 ليورپول چهارم شد و در فينال جام اتحاديه موفق شد در ويمبلي بولتون واندرز را مغلوب کند . در تابستان 1995 ليورپول با پرداخت 5/8  ميليون پوند استان کالي مور را به خدمت گرفت که فاولر و کالي مور زوج خط حمله اي آتشين را تشکيل مي دادند .  در فصل  96-1995 يان راش افسانه اي که اخيراً در نقش بازيکن  ذخيره بود بار ديگر تيم را ترک  گفت و به ليدزيونايتد رفت . در اين فصل ليورپول در مکان سوم ايستاد و منچستر يونايتد اول و نيوکاسل دوم شد . آنها تنها 11امتياز با منچستر اختلاف داشتند و در  فينال FACUP  هم با نتيجه 0-1 به منچستر يونايتد باختند و هيچ چيز بهتر از اين هواداران منچستر را خوشحال و راضی نمي کرد.

در سال 97-1996 ليورپول در آستانه فتح ليگ جام در جام اروپا قرار گرفت اما در پايان در نيمه نهايي در مقابل پاري سن ژرمن مغلوب شد و نيز در ليگ به مقام چهارم رسيد . در پايان اين فصل مهاجم جواني به نام مايکل اوون که عضو آکادمي مدرسه فوتبال ليورپول بودبه هواداران معرفي شد .او پاداش بهترين گلزن در رده جوانان انگليس را در اين سال دريافت کرد.

ژرار هوليه ي فرانسوي در فصل 98-1999 در کنار روی مشغول فعاليت شد اما روي بنا به دلايلي باشگاه را ترک گفت و هوليه مربي جديد باشگاه شد . ليورپول در اين فصل  به عنوان هفتمي بسنده کرد  . فصل 01-2000 بهترين فصل باشگاه در اين چند سال اخير بود آنها چهار جام را فتح کردند .  در فينال جام اتحاديه بعد از تساوي 1-1 در ضربات پنالتي تيم بيرمينگهام را شکست دادند و در جام حذفي يا FACUP  با دو گل مايکل اوون آرسنال را بردند. در جام يوفا هم در يک ديدار تماشايي و جذاب با آلاوز اسپانيا پس از تساوي 4-4 در وقت قانوني ،سرانجام در وقت اضافه با نتيجه 4-5 بازي را به سود خود تمام کردند و قهرمان شدند و نيز در سوپر جام باشگاه هاي اروپا 2-3 مقابل بايرن مونيخ به برتري رسيدند.تيم شامل بازيکناني نظير استيون جرارد جوان ، سامي هيپيا ، مايکل  اوون و اميل هسکي مي شد .

 

       

مایکل اوون                                      استیون  جررارد

در فصل 02- 2001 ليورپول پس از منچستر يونايتد دوم شد که اين بهترين عنوان براي تيم از سال 1991 تا کنون در ليگ بوده است . آنها در جام اتحاديه در مقابل تيم گمنام گريمس بای تاون  در دور سوم شکست تلخي خوردند و حذف شدند.  در فصل 03-2002 آنها يک بار ديگر جام اتحاديه را بردند .آنها در ليگ يک شروع خوب و خيره کننده را داشتند و هفته هاي پياپي در صدر جدول بودند و اين اولين باري بود که پس از يک دهه نااميدي و بحران مکان نخست را لمس مي کردند اما اين پايان کار نبود تيم در اثر تساوي ها و باخت هاي مکرر نه تنها صدر جدول را از دست داد بلکه در نهايت با خوش شانسي به مقام چهارم رسيد و جام از آن آرسنال شد. همين باعث شد که هواداران خشمگين شوند و انتقادات از هوليه بالا رفت . طرفداران تاکتيک هاي بيش از حد دفاعي هوليه را باعث از دست دادن امتيازات در راه رسيدن به قهرماني و به زير آمدن از منچستر يونايتد و آرسنال  مي دانستند. که سرانجام انتقادات کار خود را کرد و هوليه به ناچار برکنار گرديد .

در فصل 04-2003 رافائل بنيتز اسپانيايي که با والنسيا دو بار فاتح لا ليگا و يک جام يوفا شده بود عازم ليورپول شد و مربي گري اين تيم را برعهده گرفت که تا کنون نيز در سمت خود باقي مانده است .در همين فصل بود که مايکل اوون بازيکن محبوب تيم راهي رئال مادريد شد و اين براي هواداران تأسف بار بود .

بنيتز توانست در فصل 05-2004 براي بار پنجم ليورپول را قهرمان باشگاه هاي اروپا کند . باور اين قهرماني براي تماشاگران ليورپولي خيلي سخت بود آنها در ليگ پنجم شده بودند .  تيم در ورزشگاه آتاتورک در استانبول ترکيه  مقابل آث ميلان قرار گرفت .  ميلاني ها با سه گل از ليورپول پيش افتادند آنها ليورپول را در هم شکستند در آن لحظات همه قهرماني آث ميلان را حتمي مي دانستند اما در نيمه دوم در ميان تعجب همگان ليورپول در فاصله 6 دقيقه سه گل به ميلان زد و باز ي را به وفت اضافه کشاند. روحيه ميلاني ها کاملاً متزلزل و به هم ريخته بود بازي در نهايت 3-3 به اتمام رسيد و ضربات پنالتي حکم قهرماني را به ليورپول داد. تيم پنجم انگليس در نگاه هاي حسرت آميز چلسي ، منچستريونايتد و آرسنال  قهرمان اروپا شده بود . در آن بازي جرارد ، جرزي دودک دروازه بان تيم و جيمي کاره گر ستاره هاي تيم بودند .

 

 

 

 

با وجود قهرماني در اروپا تيم حق نداشت که در مسابقات سال بعد شرکت کند چون تنها 4 تيم برتر ليگ جواز صعود در رقابت ها را کسب مي کردند و ليورپول پنجم شده بود اما با پا در مياني دولت انگليس و همچنين راي گيری از تيم هاي اروپايي يوهانسن رئيس وقت فوتبال اروپا اجازه حضور تيم در رقابت ها را داد  با اين شرط که ليورپول مي بايست در دور اول مقدماتي مقابل تيم هاي درجه چهار و پنج اروپايي مسابقه  دهد .ليورپول در همين سال موفق شد با برتري 1-3 برابر زسکا موسکو روسيه سوپر جام باشگاه هاي اروپا را ببرد.

در فصل 06-2005ليورپول نتوانست از عنوان قهرماني سال قبل خود دفاع کند و در 1/8 نهايي مسابقات به بنفيکا بازي را واگذار کرد .  آنها به عنوان نماينده اروپا در  فينال رقابت هاي جام باشگاه هاي جهان با نتيجه 0-1 به سائوپولو باختند. در ليگ هم در پس چلسي و منچستر يونايتد در رتبه سوم ماندند. اما در فينال جام FACUP با وستهام  در ورزشگاه مله نيوم کارديف ولز  روبه رو شدند که مثل فينال جام باشگاه هاي اروپا بازي 1-3 باخته را با دو گل کاپيتان جرارد به تساوي کشاندند و در ضربات پنالتي به برتري رسيدند از ستاره هاي بازي جرارد، جان آرنه ريسه و په په رينا بودند .

در فصل 07-2006 نيز ليورپول فاتح سوپر جام باشگاه هاي انگليس شد آن ها با دو گل پيتر کراوچ و ريسه چلسي مغرور را سر جاي خود نشاندند .

هر چند با فتح جام هاي رنگارنگ ، رافائل بنيتز جايي در دل هواداران ليورپول باز کرد اما شکست هاي سنگين خانگي مقابل چلسي در فصل 06-2005 با نتيجه 1-4 و آرسنال در فصل 07-2006 بانتيجه 3-6 تا حدودي از محبوبيت وي نزد هواداران کاست .

رافائل بنیتز

 

در  سال 2006 سهام باشگاه ليورپول توسط دو ميلياردر معروف آمريکايي به نام تام هيکس و جورج ژيلت خريده شد . مالکان جدید به هواداران این اطمینان را دادند که برای موفقیت و پیشرقت تیم همه کار خواهند کرد . حال باید دید که هواداران می توانند بار دیگر فرمانروایی لیورپول مثل دهه 70و 80 در انگلیس و اروپا ببینند و یا خیر و این رویایی است که همچنان در ذهن هواداران جای گرفته است .

علی غلامی طرفدار باشگاه لیورپول.

 

 

 

 

 
 
 
 
 
 

 

 

 

 

 
 .


 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
  
پنجشنبه 11 تیر 1388 - 10:23:22 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


شعار لیورپولیها


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

48452 بازدید

3 بازدید امروز

5 بازدید دیروز

45 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements